



.نویسنده | ژومو,مریم اصغر پور |
شابک | ۹۷۸۶۰۰۸۱۲۴۹۲۴ |
کد دیویی | ۷۹۱.۴۳۰ |
فایل صوتی | |
فایل الکترونیکی |
هرگز بزرگ نشو!
سوپر استاری که زندگی نامه اش به اندازه فیلم هایش، سرگرم کننده و هیجان انگیز است.
همه جکی چان را می شناسند. نسل های مختلف دوستدار سینما، او را به خاطر سبک مبارزه اکروباتیک، زمانبندی کمدی و پرش های شگفت انگیزش در فیلم هایی از جمله؛ ساعت شلوغی، ظهر شانگهای، و پسر کاراته باز یا پاندای کونگ فوکار تحسین می کنند.
او در سال 2016 بعد از پنجاه و شش سال فعالیت در صنعت سینما، و حضور در بیش از 200 فیلم و شکسته شدن تعداد زیادی از استخوان هایش در این پرپیچ و خم و طولانی، به پاس یک عمر دستاورد هنری، جایزه اسکار افتخاری گرفت. ولی به نظر می رسد جکی در 64 سالگی تازه شروع کرده است.
این سوپراستار جهانی در کتاب هرگز بزرگ نشو خاطراتی از سال های کودکی اش در آکادمی تئاتر چین، شکست ها و عقب نشینی های بزرگش در هنگ کنگ و هالیوود، رویارویی های مکررش با مرگ و زندگی شخصی اش به عنوان همسر و پدر را تعریف می کند.
جکی هرگز از اشتباهاتش خجالت نکشیده و آنها را پنهان نکرده است. از زمان ساخت فیلم استاد جوان در سال 1980، فیلم های جکی چان همیشه با بخش هایی از پشت صحنه تمام شده اند که اشتباهات او را از فراموش کردن دیالوگ ها تا پرش ها و حرکت های اشتباه نشان می دهند. او بی غل و غش، بامزه، مهربان، و بیش از حد تصور شجاع است و بعد از گذشت این همه سال، هنوز قلب جوانی دارد.
گزیده ای ازکتاب: وقتی تازه کار بدلکاری را شروع کرده بودم زندگی برایم سخت بود و آیندهی نامعلومی داشتم. روزهایم با تمرین، انتظار کار، بازی در یک فیلم و کتک خوردن و آسیب دیدن در فیلمها میگذشت. بعضی روزها با اتوبوس به استودیوی فیلمسازی میرفتم و گریم میشدم ولی آخر سر دست خالی میماندم. اگر یک روز بازیگر اصلی به هر دلیلی سر صحنه نمیآمد و فیلمبرداری متوقف میشد، آن روز به سیاهی لشگرها و بدلکارها پولی نمیدادند و تمام رفتوآمدم بی فایده میشد. این کار عادلانه نبود. بالاخره همهی رزمیکارها با هم جمع شدیم و برای گرفتن حقمان اعتراض کردیم. در نتیجه اعتراضاتمان، با استودیوی فیلمسازی به توافق رسیدیم که حتی اگر روزی فیلمبرداری نداشتیم برای نصف روز ۳۰ دلار به هر نفر از ما بدهند و اگر فیلمبرداری انجام میشد ۶۵ دلار مزد روزانه را کامل بگیریم. این دوره از زندگیام سخت بود ولی لحظههای خاص خودش را داشت. در سال ۱۹۷۳ در فیلم اژدها وارد میشود با بازی بروس لی، سیاهی لشکر بودم. در یک صحنه بروس لی باید با چوب به سر من میزد ولی ضربهای که زد محکمتر از چیزی بود که انتظارش را داشتیم و من روی زمین افتادم. دردم آمد ولی افتخار میکردم که بروس لی من را زده است! بعد از آن، بروس لی خیلی عذرخواهی کرد و گفت: کارت خیلی خوب بود و تو آدم شجاعی هستی. لحظه شنیدن این حرفها از بروس لی لحظهی بینظیری برای یک کونگ فوکار جوان بود، لحظهای که هرگز فراموش نمیکنم.